English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5935 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extern U فاهری واقع در خارج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exteriors U فاهری واقع در سطح خارجی
exterior U فاهری واقع در سطح خارجی
extrinsic <adj.> U واقع در بیرون [خارج] [کالبدشناسی]
extraterritorial U واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
volt ampere meter U دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
apparent recession U انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
outwards U فاهری
formfitting U فاهری
surface U فاهری
surfaces U فاهری
outward U فاهری
seeming U فاهری
nominal U فاهری
apparent U فاهری
skin deep U فاهری
self styled U فاهری
self-styled U فاهری
superficially U فاهری
surfaced U فاهری
externalize U فاهری ساختن
externalized U فاهری ساختن
engineering stress U تنش فاهری
false horizon U افق فاهری
false parallax U پارالاکس فاهری
externality U احوال فاهری
exteriorize U فاهری دانستن
pepper corn rent U اجاره فاهری
externalizing U فاهری ساختن
externalizes U فاهری ساختن
externalised U فاهری ساختن
externalises U فاهری ساختن
externalising U فاهری ساختن
apparent power U توان فاهری
prime facie evidence U قرائن فاهری
externals U فاهری پدیدار
glitz U گیرایی فاهری
apparent resistivity U مقاومت فاهری
impedance U مقاومت فاهری
superficial U سرسری فاهری
apparent wind U باد فاهری
artificial daylight U فلق فاهری
bulk gravity U چگالی فاهری
assentation U رضایت فاهری
indicated horsepower U توان فاهری
apparent motion U حرکت فاهری
apparent magnitude U قدر فاهری
apparent error U خطای فاهری
admittance U هدایت فاهری
apparent velocity U سرعت فاهری
apparent horizon U افق فاهری
apparent luminosity U درخشندگی فاهری
external U فاهری پدیدار
apparent density U تکاتف فاهری
apparent diameter U قطر فاهری
capacitive resistance U مقاومت فاهری خازن
on the surface U فاهری نمادادن رودادن
apparent solar year U سال فاهری شمسی
of the surface U فاهری نمادادن رودادن
masquerading U قیافه فاهری بخوددادن
masqueraded U قیافه فاهری بخوددادن
masquerades U قیافه فاهری بخوددادن
masquerade U قیافه فاهری بخوددادن
volt ampere hour meter U کنتور مصرف فاهری
terrain relief U شکل فاهری زمین
soil morphology U شکل فاهری خاک
simulative U دارای شباهت فاهری
inductive resistance U مقاومت فاهری القایی
pro forma U منباب فاهر فاهری
impedance matrix U ماتریس مقاومت فاهری
coupling impedance U مقاومت فاهری پیوست
impedance ratio U نسبت مقاومت فاهری
inductive impedance U مقاومت فاهری القائی
input impedance U مقاومت فاهری اولیه
redesign U سر وصورت فاهری دادن به
reactance U مقاومت فاهری خازنها
relief U شکل فاهری و پست و بلندی
apparent precession U انحراف فاهری محور ژایرو
inductive impedance U مقاومت فاهری با جزء القائی
indicated airspeed U سرعت فاهری نسبت به هوا
mechanical move U حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
impedance compensator U متعادل کننده مقاومت فاهری
apparent solar U روز شمسی فاهری روزشمسی
feinting U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
formalization U انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
feint U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinted U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
signalment U تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
feints U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
false parallax U تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
limiting speed U بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
parallax U اختلاف جهت یا موقعیت فاهری یک جسم از دو زاویه دید مختلف
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
coriolis force U نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
radio bearing U زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
external good order U اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
zincky U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincy U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zinky U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
substantially U در واقع
situated or situate U واقع
bestead U واقع
post mortem U پس از واقع
As it were U در واقع
in reality U در واقع
situating U واقع در
situates U واقع در
situate U واقع در
indeed U در واقع
postmortem U پس از واقع
high oblique U عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
choke impedance U امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
initialed U واقع در اغاز
initialling U واقع در اغاز
nether U واقع در پایین
nether U واقع در زیر
realistic U واقع بین
realistic U واقع گرایانه
initialled U واقع در اغاز
superjacent U واقع درفوق
realistically U واقع بین
initialing U واقع در اغاز
occurs U واقع شدن
initial U واقع در اغاز
shipside U واقع در کنارکشتی
situated or situate U واقع شده
limitrophe U واقع در مرز
lumbar U واقع در کمر
axile U واقع درمحور
hinder U واقع درعقب
hindered U واقع درعقب
hindering U واقع درعقب
subjacent U واقع در زیر
sublunar U واقع در زیرقمر
dereism U واقع گریزی
sinisteral U واقع درسمت چپ
sincipital U واقع در جلوی سر
simultaneous with each other U با هم واقع شونده
precordial U واقع در پیش دل
occurring U واقع شدن
occurred U واقع شدن
realists U واقع بین
hinders U واقع درعقب
located inside U تو واقع شده
down to earth U واقع بین
down-to-earth U واقع بین
alpha lyrae U نسر واقع
realists U واقع گرا
transpontine U واقع در انسوی پل
osculant U واقع شونده
to come to pass U واقع شدن
trumped up U خلاف واقع
realist U واقع گرا
realist U واقع بین
to take place U واقع شدن
occur U واقع شدن
realistically U واقع گرایانه
procephalic U واقع در جلو سر
situated U واقع شده در
vega U نسر واقع
vanward U واقع درجلو
situated U واقع در جایگزین
onshore U واقع در ساحل
take place U واقع شدن
postern U واقع درعقب
trumped-up U خلاف واقع
vertical U واقع در نوک
dichasial U واقع در دو طرف
initials U واقع در اغاز
lies U واقع شدن
lied U واقع شدن
lie U واقع شدن
intradermal U واقع در زیرپوست
intradermic U واقع در زیرپوست
initiatory U واقع در اول
yonder U واقع درانجا
intralogical U واقع در حدودمنطق
haemal U واقع درسوی دل
flight from reality U واقع گریزی
covenants U واقع شود
covenant U واقع شود
extreme position U واقع درمنتهاالیه
objectivity U واقع بینی
realism U واقع بینی
realism U واقع گرایی
realism U واقع گرائی
intervascular U واقع در میان رگ ها
intramontane U واقع در کوهستان
extraception U واقع نگری
untrue U خلاف واقع
hypodermal U واقع در زیرپوست
centric U واقع درمرکز
setting up U واقع شده
sets U واقع شده
capsulate U واقع درکپسول
Recent search history Forum search
2off-season
2purchase off the registry
2purchase off the registry
2مفعول
1recreationist
2معنی اسم تیتان چیست؟
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
010/5d?
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com